نام او...

وقتی خواستم زندگی کنم

گفتند : ‌سخت است ...

وقتی به راستی سخن گفتم

گفتند : دروغ است ...

وقتی خواست راه عشق را بروم

گفتند : گناه است ...

وقتی گریه کردم

گفتند : کودکانه است ...

وقتی خندیدم

گفتند : دیوانه است ...

و حال آنکه سخن نمی گوییم

می گویند : عاشق است.

بی تو بودن

بی تو بودن سخت است

با تو بودن آسان

حرفها باید زد

با دو چشم گریان

چهره ها درهم بود

اشکهایی ریزان

دستهایی لرزان

ازمحبت پژمرد

غنچه ها در ظلمت

می شود تنها بود

اول پایان هاست

حرف هایی دارم

دشت ها خشکیده

سینه ام پردرد است

 آرزو پرپر شد

پس بگویید به او

می شود عاشق شد

می شود عاشق ماند

 

بی نام و نشان

سعی کن تنها باشی؛ زیرا تنها به دنیا آمده ای و تنها از دنیا خواهی رفت .

بگذار عظمت عشق را درک نکنی ؛ زیرا آنقدر عظیم است که تو را نابود خواهد کرد.

بگذار خانه ی عشقت خالی از وجود باشد ؛ زیرا اگر عشقی در آن منزل کند به ویرانه های آن هم رحم نخواهد کرد.

اما اگر عاشق شدی ؛ سعی کن تنها یک نفر را دوست داشته باشی.

سعی کن عشقی را داری عشق پاک باشد.

با خندیه او بخند و با گریه او گریه کن و تنها برای عشق خود قدم بردار.