مطمئن باش

 

مطمئن باش و برو

ضربه ات کاری بود

دل من سخت شکست

وچه زشت

به من و سادگی ام خندیدی

به من و عشقی پاک

که پرازیاد تو بود

و خیالم می گفت تا ابد مال تو بود

تو برو؛ برو تا راحتتر

تکه های دل خود را

آرام سر هم بند زنم

نظرات 4 + ارسال نظر
مینا سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:02 ب.ظ http://mina123.blogsky.com

سلام آرزو جان
خوبی؟
خیــــــــــــــــــــــــــــــلی از شعری که انتخاب کردی خوشم اومد... خیلی قشنگ بود:) دستت درد نکنه.
مواظب خودت باش دوستم.
در پناه حق باشی.

محمد چهارشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:27 ب.ظ

سلام آرزو جان
خوبی ؟
متن بسیار زیبایی بود . بد جوری دل آدم میگیره .

اینو شاید بدون اینکه جمله بندی خاصی تو ذهن باشه در دل گفتم !

یاد گذشته های خیلی دور افتادم ....

قربانت / محمد

marua یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:55 ق.ظ http://kindness.blogsky.com

سلام به توبهترین ومهربانترین
که همیشه منومرهون الطافت میکنی باحضورگرمت دروبلاگم/

پاره ای وقتها، دلتنگ و سرشار از حس بودن ونبودن

تمام آسمان مهتابی را میگردی

و باز نگاه می کنی به آسمان و...تنها یک ستاره

از همه فانوس های شهر،

آن بالا بالاها روشن ترین است

عشق همان چلچراغ است.

و تنها عاشقان اهل رنج اند

همیشه موفق وسرفرازباشید/

خیال تو دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:46 ق.ظ http://sounds-of-heart.blogfa.com/

چه شبهاتاسحرنام توراازته دل صداکردم دلم راباجنون بی کسی ها اشناکردم نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه تورامن درته این کوچه برفی رهاکردم چه شبهاتاسحرباقاصدک درخلوتی بی رنگ نشستم موبه موی خاطراتت راسواکردم به پای قاصدک بستم صبوری راشبیه گل نوشتم روی گلبرگ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد