در انتهای انتظار سرد طوفانی
من مانده ام و آغاز یک فصل پریشانی
وقتی بهار از شاخه های کاج می تابید
من بودم و یخ بستگیهای زمستانی
در من صدای سبز گندمزار می پیچد
اما دلم محو سکوتی بود پنهانی
بادی که با خود برد برگ انتظارم را
می ریخت برقصر دلم یک قطع ویرانی
گاه عبور از امتداد لحظه های سرد
دستی بروی شانه ام می کاشت؛ عریانی
سلام
احوال شما ؟
من فکر میکردم شما دیگه نیخواید بنویسید . خوشحالم اینجائید . اشعار تون هم در نوع خودش ( شعر نو ) زیباست فکر میکنم بد نباشه همه رو جمع و جور کنی و تو یه جایی به صورت کامل بگذارید .
من اصلا طبع شعر ندارم اما با خوندن اشعاری که بدلم بشینه روحیم عوض میشه .
قربانت
سلام آرزو خانم
خیلی قشنگ درست کردی یه سری هم به ما بزن من دو. بار امدم اما تو هنوز پا تو ننذاشتی ها
سلام دوست عزیز
متاسفانه از جایی که من وارد اینترنت میشم نمی تونم وارد سایتهای بلاگفا بشم اگه فیلترشکن داری برام پیام بگذاری ممنون میشم و خوشحال از اینکه بتونم به وبلاگ زیبای شما بیام .
یاحق.
سلام
" صاحبدلان " مجموعه ای از اشعار عاشقانه وعارفانه از شعرای قدیم وجدید است
منتظر حضور سبز ونظرتان هستیم
و این بار ؛لیلی ومجنون ؛
دکتر مجتبی کرباسچی